پس از تو ابر سیاهی گرفته دنیا را
چگونه بی تو ببینم طلوع فردارا
به دست تو به همین زندگی امیدم بود
نگو که در تو ندیدم وجود عیسی را
سرم پس از تو پر از غده های لعنتی است
هزار غده ی بد خیم بُرده رویا را
بهار بی تو پر از قصه های پاییز است
سقوط گریه ی برگان و مرد تنها را .
غم جدایی تو در دلم چنین بوده
که جا کُند به دلش رود، کل دریا را
نبض زمین لرزه دوباره روی بم می زد
مثل نهنگی خسته افتاده به ساحل از بغض لبریزم ... کمی زهر هلاهل میلادفرحمند
تو ,پس ,غده ,های ,بی ,سیاهی ,از تو ,پس از ,پر از ,تو ابر ,تو پر
درباره این سایت