محل تبلیغات شما

رفته ای بعد از تو عشق آینده ام را باد برد
گریه آمد تا دو چشمم خنده ام را باد برد

در حوالی خودم هر روز می دیدم تو را
تا شبی که خاطرات زنده ام را باد برد

بین من با مردم این شهر رازی نیست، آه
هر چه شعرِ مانده در پرونده ام را باد برد

عطر تو در خانه ام پیچیده بود و. عاقبت
در که وا شد عطرِ در محدوده ام را باد برد 

شیشه بودم رفتن تو سنگ شد بر جسم من
هی شکستم خوب من. ته مانده ام را باد برد

نبض زمین لرزه دوباره روی بم می زد

مثل نهنگی خسته افتاده به ساحل از بغض لبریزم ... کمی زهر هلاهل میلادفرحمند

حرف دارم پشت سر/ میلاد فرحمند

ام ,باد ,تو ,مانده ,پرونده ,برد ,ام را ,را باد ,باد برد ,در پرونده ,پرونده ام

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشتهای سید محمدحسن جواهری